یہ قدم تا عشق

بدون عنوان

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست می نشینی روبه رویم خستگی در میکنی چای می ریزم برایت توی فنجانی که نیست باز میخندی و میپرسی که حالت بهتر است؟ باز میخندم که خیلی...! گرچه میدانی که نیست شعر میخوانم برایت واژه ها گل می کنند یاس و مریم می گذارم توی گلدانی که نیست چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی دست هایم را بگیری بین دستانی که نیست؟ وقت رفتن می شود با بغض می گویم نرو پشت پایت اشک می ریزم در ایوانی که نیست میروی و خانه لبریز از نبودت میشود باز تنها میشوم با یاد مهمانی که نیست رفته ای و بعد تو این کار هر روز من است باور اینکه نباشی کار آسانی که نیست ...
10 دی 1395

بدون عنوان

🌙: دوست داشتن که عیب نیست بابا جان! دوست داشتن دل آدم را روشن می کند. اما کینه و نفرت دل آدم را سیاه می کند.  اگر از حالا دلت به محبت انس گرفت، بزرگ هم که شدی آماده دوست داشتن چیزهای خوب و زیبای دنیا هستی.  دل آدم عین یک باغچه پر از غنچه است،  اگر با محبت غنچه ها را آب دادی باز می شوند؛ اگر نفرت ورزیدی غنچه ها پلاسیده می شوند. ...
10 دی 1395

بدون عنوان

🌙: لطفاً ناگهانى رُخ بده! غافلگيرم كن! لحظه اى اتفاق بيفت كه اصلاً فكرش را هم نكنم! آنجا كه حتى صورتت را هم از ياد برده باشم! اصلاً تو هر موقع هم كه بيايى، هرگذشته اى هم كه داشته باشى، با ارزشى... درست مثلِ پيدا كردنِ پولِ مچاله شده، بعد از سالها در جيبِ لباسم! #تو ❤ ...
10 دی 1395