بدون عنوان
بدون عنوان
بدون عنوان
بدون عنوان
به ناز و نعمت باغ بهشت هم ندهم کنار سفره ی مان و پنیر و چای تو را
بدون عنوان
پشت شش گوشه تا سحر ماندم گریه گریه کمیل میخواندم نیمه شب ناگهان شدم سرمست عطر سیب اش هنوز یادم هست تو از این درد و غصه آگاهی با خودم فکر میکنم گاهی درد دوری کشیده بودم باز کریلا را ندیده بودم کاش
بدون عنوان
اردیبهشت من گل ها هنوز تکلیف شان را از روی دستان تو مینویسند اردیبهشت بمان باغ ها از بلاتکلیفی میترستد
بدون عنوان
در من فریاد های درختی ست خسته از میوه های تکراری
بدون عنوان
امام علی: زن ها امانت های خدا نزد شما هستند آزارشان نرسانید و به آنها سخت نگیرید